ثمین ساداتثمین سادات، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره
سید محمد امینسید محمد امین، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ثمین عشق مامان وآقا

روزهای بعد از 1000روزگی وتولد بازی ثمین جونی

سلام عزیزه جونم دخترکم چه روزهای زیبایی یکی پس از دیگری داره میاد وبا اومدنش برگی تازه از عشق تو صفحه زندگیمون بیادگار میذاره بعد از جشن 1000 روزگی زیبات همش تو حال وهوای تولد بودی ومیومدی میگفتی منونم مامان برام تولد مبارک گرفتی هر شب میگفتی آلنگ بذار بلقصم ومیرفتی لباساتو عوض میکردی ومیومدی شروع میکردی کلی با ناز  به رقصیدن واون لحظه هاست که خونمون پر از بارون عشق میشه وما بدون ترس  از خیس شدنش لذت میبریم چقدرسخته  که نمیتونی ازحست بگی یابنویسی فقط میتونی یه جمله بگی اونم اینکه باتمام وجوددوستت دارم . . این روزهای شیرین با اومدن اول هر ماه شیرینتر شیرینتر میشه وتو بزرگ وبزرگتر خانم خانم تر و..... ...
14 آبان 1393

عاشقانه

دخترکم . . . گاهی باهم بازی زیبایت قهرکن ، وزیادبه گریه اواهمیت نده عادت کن ، بیاموز . . برگ های گلدانت رازیادلمس نکن،توخزان راتجربه نکرده ای کمی بترس ! بلندیهاراتجربه کن و پایین آمدن باسرسره راتجربه کن وازهمه مهمترالاکلنگ را ، چون زندگی تورابرای بالا وپایین خودسریع بزرگ میکند . . .   ...
5 آبان 1393

یازدهمین سالگرد پیوند عشقمون 1393/08/05

سلام نازنینم امشب 1393/08/05 سیاهی وتاریکی همه چیز توی خودش گم کرده امشب بیاد قدیم ندیما اومدم زیر آسمون دنبال ماه گشتم وبهش خیره شدم واز ته دل از خدای عزیزمون تشکر کردم که توی ثانیه به ثانیه این چندسال درکنارمون وپابپامون همراهمون بوده ونگاه پر مهرش ازمون دریغ نکرده امشب به همه چیز فکر میکنم به...... آره نازنینم عروسکم به 11سال پیش که مصادف بود با اولین روز ماه رمضون که تقدیر من وآقا برای هم رقم خورد عزیزم چقدر زود گذشت چه روزایی که با هم نداشتیم چه حرفایی که بهم زدیم چه خاطرات تلخ وشیرینی که باهم بوجود اوردیم چه آرزوهایی که داشتیم که الان شده داشتمون چه لبخندها وگریه هایی که در آغوش هم ودرکنارهم تجربه کردیم چه سرنوش...
5 آبان 1393
1